جملات مثبت | |||
شکل اصلی فعل | may/might | فاعل | |
today |
study
|
may might |
I You He/She/It We You They |
من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس بخوانیم. |
جملات منفی | ||||
شکل اصلی فعل | not | may/might | فاعل | |
today |
study
|
not |
may might |
I You He/She/It We You They |
من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس نخوانیم. |
سوالات آری/خیر | |||
شکل اصلی فعل | فاعل | WILL | |
come? | she | Will | |
آیا او می آید؟ | |||
شکل اصلی فعل | GOING TO | فاعل | BE |
study | going to | you | Are |
آیا تو میخواهی درس بخوانی؟ |
پاسخ کوتاه | ||||
NOT | MIGHT/MAY | فاعل | MIGHT/MAY | فاعل |
not. |
may might |
She |
may. might. |
She |
ممکن است نیاید. ممکن است بیاید. | ||||
NOT | MIGHT/MAY | فاعل | MIGHT/MAY | فاعل |
not |
may might |
I |
might. may. |
I |
ممکن است نخوانم. ممکن است بخوانم. |
سوالات خبری | ||||
شکل اصلی فعل | MIGHT | WH/WORD | ||
occure? go? |
might |
What Who |
||
چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ چه کسی ممکن است برود؟ |
پاسخ ها | ||||
They might not agree. آنها ممکن است موافقت نکنند Jack's uncle. عمو/دایی جک |
بیان احتمال در زمان حال و آینده
- May و Might برای بیان احتمال در زمان حال و آینده بکار میروند.
Future Possibility بیان احتمال در زمان آینده |
Present Possibility بیان احتمال در زمان حال |
It is rather windy. It may rain tomorrow. کمی وزش باد داریم. ممکن است فردا باران بیاید.
Sara didn’t attend the chemistry class. She may be present in the next class. سارا به کلاس شیمی نرفت. ممکن است/احتمالاً در کلاس بعدی حاضر باشد. |
A: When does Jack come? جک چه موقع می آید؟ B: I don’t know exactly. He may come soon. دقیقاً نمیدانم. ممکن است به زودی بیاید. A: Who's that woman? آن خانم کیست؟ B: She might be Julie's aunt. احتمالاً عمه/خاله ی جولی است. |
May و Might برای بیان چیزی بکار میرود که احتمال دارد اتفاق بیفتد ولی قطعی نیست. اگر در مورد چیزی در زمان حال مطمئن هستید، باید از زمان حال ساده یا حال استمراری استفاده کنید. اگر در مورد چیزی در زمان آینده مطمئن هستید، باید از will یا be going to استفاده کنید.
Certain قطعی |
Possible but not sure ممکن ولی غیر قطعی |
A: When is our final exam? امتحان پایان ترم چه موقع است؟ B: It is on Monday at 9. It is in the test program. دوشنبه ساعت 9. در برنامه امتحانات نوشته شده. A: I miss Bob. دلم برای باب تنگ میشود. B: He will come to the party tonight. امشب به مهمانی می آید (خواهد آمد). |
A: Where is John? جان کجاست؟ B: I don’t know exactly. He might be at school. دقیقاً نمیدانم. ممکن است مدرسه باشد. A: I want to buy some cheese. میخواهم مقداری پنیر بخرم. B: The supermarket might not have. Let's ask by phone. احتمالاً سوپر مارکت ندارد. بیا از طریق تلفن بپرسیم. |
منبع:lingoties.com
1. صحبت در مورد برنامه های آینده
برای صحبت در مورد برنامه های آینده از be going to استفاده می کنیم.
I’m going to spend my vacation in Turkey. I got my ticket this morning.
They’re going to take a new English class. They need to pass an important exam.
2. پیش بینی کردن آینده
برای پیش بینی آینده (باورهایی در مورد آینده) از be going to استفاده کنیم. مخصوصا زمانی که مدرکی داریم که اتفاقی در آستانه رخ دادن است.
John proposed Jane last night. I think they’re going to get married this summer.
The dog is angry. It’s going to attack you.
3. صحبت در مورد برنامه ها و پیش بینی های قطعی نشده
وقتی برنامه یا پیش بینی ای هنوز قطعی نیست، از probably به همراه be going to استفاده می کنیم.
برنامه: We’re probably going to spend our vacation in Turkey, but we still haven’t got the tickets yet.
پیش بینی : The dog is not wagging its tail. It’s probably going to attack you.
زمان آینده با be going to
جملات مثبت | |||
مصدر فعل |
Going to |
be |
فاعل |
help. |
going to |
am |
I |
are |
You |
||
is |
He She It |
||
are |
We |
||
You | |||
They |
|
|
مخفف ها |
help. |
going to |
I’m |
You’re | ||
He’s She’s It’s | ||
We’re | ||
You’re | ||
They’re |
جملات منفی | ||||
مصدر فعل |
going to |
not |
be |
فاعل |
help. |
going to |
not |
am |
I |
are |
You |
|||
is |
He She It |
|||
are |
We |
|||
You | ||||
They |
|
|
مخفف ها |
help. |
going to |
I’m not |
You’re not | ||
He’s not She’s not It’s not | ||
We’re not | ||
You’re not | ||
They’re not |
سوالات yes/no | |||
مصدر فعل |
going to |
فاعل |
be |
wait? |
going to
|
I |
Am |
you |
Are |
||
he |
Is |
||
we |
Are |
||
you | |||
they |
پاسخ های کوتاه | ||||
be+not+فاعل |
no |
be |
فاعل |
yes |
you’re not. you aren’t. |
No, |
are. |
you |
Yes,
|
I’m not. |
am. |
I |
||
he’s not. he isn’t. |
is. |
he |
||
We’re not. We aren’t. |
are. |
we |
||
You’re not. You aren’t. |
you |
|||
They’re not. They aren’t. |
they |
سوالات اطلاعاتی | |||||
|
مصدر فاعل |
Going to |
فاعل |
be |
Wh-word |
|
help? |
going to |
I |
am |
1. How |
|
do? |
you |
are |
2. What |
|
home? |
come back |
he |
is |
3. When |
|
|
go? |
we |
are |
4. Where |
|
|
call? |
you |
5. Who |
||
some flowers? |
buy |
they |
6. Why |
||
|
مصدر فعل |
Going to |
|
be |
Wh_word (فاعل) |
|
Come? |
going to
|
|
is |
7. Who |
|
Happen? |
8. What |
پاسخ ها |
1. You’re going to buy some sugar. |
2. I’m going to the party. |
3. Tomorrow night. |
4. The library. |
5. My father. |
6. To make their friend happy. |
7. David. |
8. An explosion is going to happen. |
نکته 1: در پاسخ های کوتاه مثبت از مخفف استفاده نمی کنیم.
نکته 2: زمانی که فاعل یک سوال اطلاعاتی who یا what است، از ضمایر فاعلی استفاده نمی کنیم.
اصطلاحات مربوط به زمان آینده
برای اشاره به زمان آینده از اصطلاحات بخصوصی استفاده می کنیم. بعضی از آنها به زمان خاصی اشاره می کنند، اما برخی به طور کلی به زمان اشاره می کنند.
زمان مشخص: عبارات زیر به زمان های مشخصی اشاره می کنند.
Tomorrow – the day after tomorrow
Next (week/month/year/ Monday) – this (afternoon/ evening/ week/ year)
It’s going to be cloudy tomorrow.
My oldest brother is going to arrive home the day after tomorrow.
She’s going to see the doctor next Tuesday.
I’m going to buy a new pair of shoes this month.
زمان کلی: عبارت های زیر به زمان کلی اشاره دارند.
Later – soon – someday
We’re going to come back here later.
I’m going to finish my homework soon.
He’s going to be famous someday.
منبع:lingoties.com
فعل این زمان با استفاده از اضافه کردن ed- یا d- به آخر افعال با قاعده ساخته می شود . افعال بی قاعده نیز به شکل گذشته خود تبدیل می شوند. لازم به ذکراست افعال باقاعده افعالی هستند که قاعده و قانون دارند و این بدان معنی است که برای داشتن فعل گذشته به انتهای همه این افعال –ed یا –d اضافه می شود در حالی که شکل گذشته افعال بی قاعده را باید در جدولی که معمولاً در انتهای کتاب یا فرهنگ لغت است، جستجو کرد.
افعال با قاعده
شکل ساده | شکل گذشته |
work | worked |
decide | decided |
start | started |
arrive | arrived |
افعال بی قاعده
شکل ساده | شکل گذشته |
go | went |
give | gave |
make | made |
drink | drank |
قید هایی که بیشتر در این زمان استفاده می شودعبارتند از:
1. Yesterday
2. Last + (week, month, year.)
3. (one week, two months, four years .) +ago
4. In + (1395, 2016…)
5. when + ) a clause),…
مثال:
جدول زیر سه حالت این زمان را نشان می دهد:
زمان گذشته ساده | |
جملات مثبت . + فعل گذشته + فاعل |
She called Mona yesterday. او دیروز به مونا تلفن زد. |
جملات منفی . + فعل به شکل ساده did not / didn’t ++ فاعل |
She did not / didn't call Mona yesterday. او دیروز به مونا تلفن نزد. |
جملات سوالی ? + فعل به شکل ساده + فاعل + Did |
Did she call Mona yesterday? آیا او دیروز به مونا تلفن زد؟ |
مهم ترین استفاده های این زمان عبارتند از :
الف) بیان عمل یا حالتی که در یک زمان مشخص در گذشته شروع و تمام شده است.
She met Sarah three weeks ago.
او سه هفته پیش سارا را دید.
We did not get a good grade in the exam.
ما در امتحان نمره ی خوبی نگرفتیم.
Did he finish his homework yesterday?
آیا او دیروز تکالیفش را تمام کرد؟
ب) بیان کارهایی که در گذشته یکی پس از دیگری اتفاق می افتد.
I got up early in the morning, washed my face, ate breakfast, got dressed, and went to school.
صبح زود از خواب بیدار شدم، صورتم را شستم، صبحانه خوردم، آماده شدم و به مدرسه رفتم.
My mother heated the oil, cracked the eggs into the pan, cooked them for five minutes, removed the pan from the heat, and served them with some lemon juice.
مادرم روغن را داغ کرد، تخم مرغ ها درون ماهی تابه شکست ،آنها را برای پنج دقیقه پخت، ماهی تابه را از روی حرارت برداشت، و با مقداری آب لیمو سرو کرد.
ج) بیان عملی که در طول مدتی در گذشته شروع و پایان یافته است.
Mina lived in Japan for seven years.
مینا در ژاپن به مدت هفت سال زندگی کرد.
They studied for their exam all week.
آنها همه هفته را به مطالعه برای امتحان پرداختند.
د) بیان عادت ها، اعمال و یا واقعیت هایی که در گذشته انجام می شده ولی در حال حاضر آنها را انجام نمی دهیم. درچنین حالتی معمولا از قیود تکراری نظیر always (همیشه)، often (اغلب)، sometimes (معمولاً) و never (هرگز) استفاده می شود. در این حالت می توان از عبارتused to هم استفاده کرد.
My father always listened to classical music.
پدرم همیشه به موسیقی سنتی گوش می داد.
John never stayed home at weekends.
جان هرگز آخر هفته ها را خانه نمی ماند.
Alice used to be very shy at work, but now she is extremely outgoing.
آلیس در محل کار بسیار خجالتی بود اما الان فرد بسیار اجتماعی است.
I used to read a lot of books, but I don’t read much now.
من کتابهای زیادی می خواندم اما در حال حاضر زیاد کتاب نمی خوانم.
His family was very rich in the past, but they are broke these days.
خانواده او در گذشته ثروتمند بود اما این روزها اوضاع مالی خوبی ندارند.
Jack used to go walking every afternoon regularly.
جک عصرها به طور منظم پیاده روی می کرد.
الف) صرف فعل گذشته ساده
I |
watched TV. went home. |
You, We, They | |
He, She, It |
I | did not / didn’t |
watch TV. go home. |
You, We, They | ||
He, She, It |
Did | I |
watch TV? go home? |
You, We, They | ||
He, She, It |
الف) در افعالی که به e ختم می شوند، فقط –d به آخر فعل اضافه می شود.
close → closed
arrive → arrived
ب) در افعالی که بهy ختم می شوند، در صورتی که صدای قبل از y مصوت باشد، فقط -ed به آخر فعل اضافه می شود و در صورتی که صدای قبل از y صامت باشد ابتدا y تبدیل به i می شود، سپس –ed اضافه می شود.
enjoy → enjoyed
stay → stayed
vary → varied
hurry → hurried
ج) در کلیه افعال تک سیلابی و یا افعال چند سیلابی که تکیه در سیلاب آخر باشد، حرف بی صدا (consonant) در انتهای فعل دو بار تکرارمی شود.
ban → banned
trap → trapped
prefer → preferred
در افعالی دو سیلابی و بیشتر در صورتی که تکیه در سیلابی غیر از سیلاب آخر باشد، حرف بی صدا دو بار تکرار نمی شود.
open → opened
offer → offered
منبع:lingoties.com
لیست 100 فعل پرکاربرد و مرکب چند بخشی انگلیسی
100most common English phrasal verbs
100Frequently used Phrasal Verbs
.
همراهان عزیز توجه داشته باشید.
بعد از یه مدت که انگلیسی کار می کنید،دقیقا خودتون تشخیص خواهید داد و یا همین الان که دارید این پست رو می خونید متوجه شده اید که یه فعلهایی وجود داره که دو بخشی اند.
.
مثلا Go down, Take in , Take away, Pull up و .
.
اینها Phrasal verbs هستند. یا فعلهای عبارتی
استفاده از این افعال در نوشتارتون و صحبت هاتون باعث میشه که دقیقا مثل یک انگلیسی زبان باشید.
.
البته نه اینکه هم معنی اون فعل به صورت تک قسمتی و معمولی وجود نداشته باشه هان. نه
شاید فعل تک قسمتی اش هم وجود داشته باشه. اما بکار بردن Phrasal verb نشون میده که شما خیلی خوب سوار بر صحبت هاتون هستید. و تسلط خوبی دارید.
.
تعریف فارسی فعل عبارتی:
فعلی است که از دو یا چند کلمه ساخته شده است و این کلمات روی هم رفته، نقش یک فعل را بازی میکنند و با هم به عنوان یک واحد واژگانی در واژگان اهل زبان ذخیره میشوند.
.
دوستان دقت کنید
لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر میگیرد.
به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند "investigate"به جای "look into" را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
.
در لیست زیر : به خاطر داشته باشید که افعال ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد.
به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on . افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله،
به عنوان مثال:
I brought the children up
یا
I brought up the children
هر دو درست هستند.
.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد
(I brought them up درست است نه I brought up them).
.
نکته و دقت :
بدیهی است که با جستجو نمودن هر کدام از این افعال عبارتی در گوگل هزاران مثال خواهید یافت.
.
لطفا" از اون مثالها یکی دو تاش رو در کامنت بگید همراه با ترجمه که دیگران هم یاد بگیرند.
.
سپاس از همراهی شما
.
انگلیسی مثل آب خوردن
.
این هم از لیست:
--------------------------
Ask out
دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
===========
B
Bring about
موجب شدن
.
Bring up
1- تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
===========
C
Call back
جواب تماس تلفنی کسی را دادن
.
Call in
دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
.
Call off
لغو کردن
.
Call on*
1-ملاقات کردن
2-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
.
Call up
تماس تلفنی برقرار کردن
.
Catch up (with)*
به سطح کسی رسیدن
.
Check in*
در هتل ثبت اطلاعات کردن
.
Check into*
تحقیق کردن
.
Check out
1- از کتابخانه کتاب گرفتن
۲- تحقیق کردن
.
Cheer up
شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
.
Clean up
تمیز و مرتب کردن
.
Come across*
یافتن شانس انجام کاری
.
Cross out
خط زدن
.
Cut out
کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
===========
D
Do over
تکرار کردن
.
Drop by*
سرزدن
.
Drop in (on)*
سرزدن
.
Drop off
چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
.
Drop out (of)*
ترک درس و مدرسه کردن
===========
F
Figure out
یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
.
Fill out
فرمی را تکمیل کردن
.
Find out
پی بردن به اطلاعات
.
Get along (with)*
یک رابطه خوب داشتن
.
Get back (from)
1- از جایی برگشتن
۲- دوباره دریافت کردن
.
Get in, get into*
1- داخل ماشین شدن
۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
.
Get off*
از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
.
Get on*
ورود به یک وسیله نقلیه
.
Get out of*
1- از یک وسیله نقلیه خارج شدن
۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
.
Get over*
بهبود یافتن از بیماری
.
Get through*
خاتمه دادن
.
Get up*
از روی تخت یا صندلی بلند شدن
.
Give back
چیزی راب ه کسی بازگرداندن
.
Give up
انجام کاری را متوقف کردن
.
Go over*
مرور یا کنترل کردن
.
Grow up*
رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
===========
H
Hand in
تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
.
Hang up
1- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
.
Have on
پوشیدن
===========
K
Keep out (of)
وارد نشدن
.
Keep up (with)*
در یک موقعیت یا سطح ماندن
.
Kick out (of)
کسی را وادار به ترک محلی کردن
--------------------------
L
Look after*
مراقبت کردن
.
Look into*
تحقیق کردن
.
Look out (for)*
مراقب بودن
.
Look over
مرور یا کنترل کردن
.
Look up
در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
===========
M
Make up
1- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
===========
N
Name after
اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
===========
P
Pass away*
مردن
.
Pass out
1- توزیع کردن
۲- بیهوش شدن
.
Pick out
انتخاب کردن
.
Pick up
1- کسی را از محلی برداشتن
۲- دست کسی را گرفتن
.
Point out
توجه کسی را جلب کردن
.
Put away
چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
.
Put back
به موقعیت قبلی باز گشتن
.
Put off
به تعویق انداختن
.
Put on
پوشیدن
.
Put out
سیگار یا آتش را خاموش کردن
.
Put up with*
تاب آوردن، تحمل کردن
===========
R
Run into
اتفاقی با کسی برخوردن
.
Run across
اتفاقی یافتن
.
Run out (of)
تمام شدن مایحتاج
===========
S
Show up*
ظاهر شدن و مطرح شدن
.
Shut off
یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
===========
T
Take after*
به فردی شبیه بودن
.
Take off
1- در آودن لباس
۲- به مسافرت رفتن
۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
.
Take out
1- کسی رابیرون بردن
۲- حذف کردن
.
Take over
کنترل چیزی را بدست گرفتن
.
Take up
یک فعالیت جدید را شروع کردن
.
Tear down
خراب کردن و با خاک یکسان کردن
.
Tear up
به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
.
Think over
در نظر گرفتن
.
Throw away
دور ریختن و خلاص شدن
.
Throw out
دور ریختن
.
Throw up
استفراغ کردن
.
Try on
پرو کردن لباس
.
Turn down
درجه چیزی را کم کردن
.
Turn in
1- تحویل پروژه درسی
۲- به رختخواب رفتن
.
Turn off
خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
.
Turn on
روشن کردن ماشین یا لامپ
.
Turn out
چراغ را خاموش کردن
.
Turn up
تشدید کردن، زیاد کردن
برنامه آخر هفته"Weekend Plans"
Bill: Hi Amy. Itʼs Bill.
Amy: Hi Bill. How are you doing?
Bill: Not bad. Iʼm calling to talk about the weekend. Have
you got any plans yet?
Amy: No, not yet. What did you have in mind?
Bill: How about going to a hockey game on Saturday
night?
Amy: I donʼt really feel like a hockey game. I did that last
weekend.
Bill: Well then, what about going out for dinner?
Amy: Iʼd rather go to a movie.
Bill: Okay. That sounds good. Do you want me to pick
you up?
Amy: No. Thatʼs okay. I can meet you at the theater.
Bill: Okay. Letʼs talk on Saturday morning and arrange
the time.
Amy: Great. Iʼll talk to you then. Bye.
Bill: Bye.
بیل: سلام امی، بیل هستم.
امی: سلام بیل. حالت چطور است؟
بیل: بد نیستم. من برای صحبت در مورد آخر هفته تماس گرفته ام. آیا هنوز برنامه ای نداری؟
امی: نه هنوز. چه فکری داری؟
بیل: رفتن به بازی هاکی در شنبه شب چطور است؟
امی: من واقعا حس بازی هاکی را ندارم. آخر هفته گذشته انجامش دادم.
بیل: خوب، پس، نظرت درباره بیرون رفتن برای شام چیست؟
امی: من ترجیح می دهم به سینما بروم.
بیل: بسیار خوب. به نظر خوب می آید. می خواهی بیام دنبالت؟
امی: نه، مشکلی نیست. من می توانم در تئاتر ببینمت.
بیل: بسیار خوب. صبح شنبه (در موردش) صحبت می کنیم و زمان (ملاقات) را مشخص می کنیم.
امی: عالیه. پس من با شما صحبت خواهم کرد. خدانگهدار.
بیل: خدانگهدار.
صبح بخیر Good morning / morning
سلام همگی Hello / Hi guys
حال شما چطور است؟ How do you do
خدانگهدار Goodbye
خداحافظ روز خوبی داشته باشین Bye, have a nice day
از روزتان لذت ببرید Enjoy your day
فردا می بینمتون See you tomorrow
مراقب باشین Take care
عکس العمل های خود انگیز
متشکرم Thank you
متشکرم/خواهش می کنم Thank you / you’re welcome
این عبارت هنگامی که کسی عطسه می کند به کار می رود. Bless you
تبریک می گویم Congratulations
آیا الان بهتری؟ Do you feel well now
که داری ؟ Do you have the hiccups
سردرد داشتن , دل درد داشتن , سرما خوردگی , گلو درد داشتن a headache, stomachache, a cold, the flu
متاسفم (عذر خواهی) Sorry (apologize
ببخشید ؟ (متوجه نشدن) Sorry? ( say it again
توجه دانش آموزان را جلب کردن
گوش بدید ……. نگاه کنید …… Listen… Look
توجه بفرمایید……. Pay attention
و حالا گوش بدید به ……. So now, listen to
ببخشید (برای جلب توجه کردن)… Excuse me
مراقب باشین (تذکر دادن) Watch out
یک سوال ازتون دارم؟ I have a question for you
چه خبر ؟ What’s up
درخواست از دانش آموزان برای انجام کاری
دفتر/خودکار بیرون بیارین Take out your notebook/pen
جمله زیر را یادداشت کنید Write down the following sentence
بعد از من تکرار کنید Repeat after me
لطفا تکرار کنید Can you repeat, please
دفتر یادداشت تان را باز کنید Please, open your notebook
جواب هایتان بازبینی کنید Check your answers
به صورت گروهی کار کنید, دو به دو کار کنید Work in groups. Work in pairs
گره های چهار نفره تشکیل بدین Get together in groups of four
لطفا پای تخته برو Go to the white board please
برای پاسخ دادن دستتون را بالا بیاورید Raise your hand to answer
بلند خواندن چیزی Read sth. aloud
بلند شو/ بشین Stand up / sit down
لطفا بلند تر صحبت کن Speak louder, please
آروم تر صحبت کن Speak more slowly
لطفا ساکت باشین be quiet please
خودکاراتون روی میز بذارید Put your pens down
لطفا مثال های بیشتری بزنید give me some more example please
لطفا جمله بعدی را بخون read the next sentence please
لطفا روی تخته یادداشت کن write it on the board, please
عبارت های تشویقی
درسته!/ حق باشماست Right! / you’re right
کارتان عالی / خیلی خوب /خوب بود. Well done! / Very well! / Good
خیلی عالی بود Good job / Great job
عالی بود Excellent
معرکه بود Fabulous
خیره کننده بود Brilliant
ادامه بدید Go on
ادامه بدید Let’s continue
بفرمایید Go ahead
عالی بود perfect
برنامه ریزی در کلاس
بیاید کلاس را شروع کنیم Let’s start our class
امروز قرار است که …………… Today, we are going to
اول ………. و سپس ……… First…. and then / next
از اول صفحه From the beginning of the page
قرار است که تکالیف را باهم انجام بدهیم We are going to review the homework
سوالی هست Any questions
داوطلب لطفا Volunteers, please
الان می خواهم حضور و غیاب کنم I’m going to check/count if you’re all in the classroom
چه کسی غایب است Who is not here? ( checking roll
امروز چه روزی هست ؟ What date is it today
بررسی یادگیری دانش آموزان
متوجه شدید Do you understand me
واضح است Is it clear
معنی ……………. چی میشه؟ What does ( word ) mean
معنی ………… چی میشه؟ What’s the meaning of
آیا آن درسته؟ Is this right? / Is this ok
می تونم بپرسم؟ May I ask
……………. چطور به انگلیسی می گویید؟ How do you say…. in English
تفاوت بین A و B را بگویید Tell me the difference between A and B
آماده هستید؟ Are you ready
تمام کردید؟ Finish
و در آخر چند جمله مهم دیگر که معلم ممکن است در کلاس به کار ببرد.
به صفحه بعد برید.
Turn the page over
تکالیفتان را لطفا تحویل بدهید. Hand in your homework, please
یک نفر پنجره را لطفا باز کنه
Some one please open the window
هفته آینده از شما امتحان می گیرم. I’m going to give you an exam next week
یک جلسه جبرانی لازم داریم. We need a make up
رضا تو از کلاس عقب هستی. باید سعی کنی خودت را به کلاس برسونی. Reza you’re behind the class. You must try and catch up with the class
سه جلسه تاکنون غیبت داشته ای. You’ve missed three sessions so far
اگر یک جلسه دیگر غیبت کنی از امتحان محروم خواهی شد. If you miss one more session, you’ll be disqualified from the exam
زنگ چه ساعتی می خورد؟ What time does the bell go
می خواهید نوار را یکبار دیگه بگذارم؟ Shall I play the tape one more time
TWhat’s the weather like in Tabriz?
آب و هوای تبریز چه چوریه؟
The apartment was in a dangerous neighborhood.
آپارتمان در منطقه ناامنی از شهر واقع شده بود.
One should try not to tell a lie.
آدم باید سعی کند دروغ نگوید
The elevator is out of order. We have to take the stairs
آسانسور خراب است. باید از پلهها برویم
The clouds are lifting.
آسمان دارد صاف میشود (ابرها دارند کنار میروند)
Can you cook?
آشپزی بلدی؟
Air pollution in Tehran is serious.
آلودگی هوای تهران جدیه
Where did you put it?
آنرا کجا گذاشتی؟
They were here on business.
آنها برای کار اینجا بودند .
They are on vacation.
آنها به تعطیلات رفتهاند
The answering machine is on.
تلفنشان روی پیغامگیر است
Well, leave a message
خب براشون پیغام بذار
They worked well, fast, hard and carefully.
آنها به خوبی، با سرعت، سخت کوشانه و به دقت کار می کردند
They will come back home very soon.
آنها خیلی زود به خانه برخواهند برگشت.
They’ll close the shops on Saturday.
آنها روز شنبه مغازه ها را خواهند بست.
They may come here next week.
آنها ممکن است هفتهی آینده به اینجا بیایند.
Oh, I see. Just between us. See you.
آهان فهمیدم، بین خودمون باشه، بعدا می بینمت
Weren’t they here on vacation last year?
آیا آنها پارسال برای تعطیلات به اینجا نیامده بودند؟
Are they your parents?
آیا آنها پدر، مادر تو هستند؟
Yes I took this picture of them in Mashhad.
آره، این عکس را در مشهد از آنها گرفتم
Can you come to my friend’s house tonight?
آیا امشب می توانی به منزل دوست من بیایی؟
Did he answer all the questions?
آیا او به همه سئوالات پاسخ داد؟
Do you know him? … No, I don’t think so.
آیا او را میشناسی؟ نه گمان نمی کنم
Should I pay here?
آیا باید همین جا بپردازم؟
Is it far? No. it’s only two minutes’ walk.
آیا خیلی دور است؟ نه فقط دو دقیقه پیاده راه است
Do you like to set goals for yourself in future?
آیا دوست داری برای خودت در آینده هدف مشخص کنی؟
Weren’t you at the mosque last night?
آیا شماها دیشب در مسجد نبودید؟
Was Ali standing near the window?
آیا علی نزدیک پنجره ایستاده بود؟
Do you have the key of the main door?
آیا کلید درب اصلی را دارید؟
Do you have main door key?
آیا کلید درب اصلی را دارید؟
Is he a good coach? …. I hope so.
آیا مربی خوبی است؟ . امیدوارم اینطور باشد.
Is there any oil in the bottle?
آیا هیچ روغنی در بطری هست؟
Aerobics are popular with teens.
آیروبیک خیلی بین جوونا رایج شده. (جا افتاده)
The room is untidy. Let’s tidy it.
اتاق به هم ریخته است .بیا اون رو مرتب کنیم
Hostels don’t have any age requirements.
اتاق گرفتن در هتل محدودیت سنی نداره.
Your room is on the first floor. Here is your key.
اتاقتون در طبقه اوله. این هم کلید شما
There is something wrong with the iron
اتو خرابه (مشکل داره).
Something is wrong with your car. I guess your car battery is dead.
اتومبیلتون ایراد داره. فکر کنم باطری ماشینتون خرابه
Let me see if he is here or not.
اجازه بدهید ببینم او اینجاست یا نه.
Let me have a look at the mark list.
اجازه بدهید یک نگاهی به لیست نمره ها بیندازم
Don’t let this happen to you.
اجازه ندید برای شما این اتفاق بیفته
How is everything with you?
احوالت چطوره ؟
How is it going on?
اوضاعت چطوره؟
The cheapest way to fly is as a courier.
ارزانترین راه مسافرت هوایی مسافرت به عنوان کوریر است
She was happy about this chance. (this purchase, these scores, …)
از این شانسی که بهش رو کرده خوشحال بود (از این خرید – از این نمرهها و.)
I hate to be rude.
از اینکه پررو و بیادب باشم بدم میاد (از آدمهای پررو و بی ادب بدم میاد)
What is it made of?
از چی ساخته شده است؟ (جنسش چیه؟)
Tell me about your family, Does your brother have any children?
از خونوادهت بگو، داداشت بچه داره؟
Keep out of reach of children.
از دسترس بچه ها دور نگه دارید
I am so sorry to hear that.
از شنیدنش خیلی متاسف شدم.
This is out of my hand.
از عهده من خارج است (از دست من کاری برنمیآید)
Protect from direct light, humidity and freezing.
از نور مستقیم، رطوبت و از یخ زدگی محافظت شود.
Ask someone to help you.
از یکی بخواه کمکت کنه
How do you pronounce your last name?
اسم فامیلیتو چطور تلفظ میکنی؟
در زبان انگلیسی کلمات پرکاربردی وجود دارند که آگاهی از نحوه کاربردشان و تسلط بر قواعد مربوط به آنها ضروری است. کلمه Enough یکی از این موارد است که در این گفتار به آن خواهیم پرداخت. به طور مشابه در گفتارهای گذشته دیدیم که چطور کلماتی همچون Like و As نیز از این دستهاند.
کلمه Enough در زبان انگلیسی هم میتواند کیفیت یک صفت یا adjective را وصف کند. هم میتواند کیفیت یک قید یا adverb را بیان کند. هم این توانایی را دارد که همراه یک اسم یا noun بیان شود. و حتی میتواند در نقش یک ضمیر یا pronoun ظاهر شود.
بخوانید: آنچه باید درباره شباهتها و تفاوتهای As و Like بدانید
این مثالها را ببینید:
He isn’t tall enough to be a basketball player.
«او برای اینکه یک بازیکن بسکتبال باشد به اندازه کافی بلند قد نیست.»
I’m afraid his skill isn’t good enough.
«در کمال تاسف، مهارت او به اندازه کافی خوب نیست.»
She couldn’t write quickly enough and she ran out of time.
«او نتوانست به اندازه کافی سریع بنویسد و وقتش تمام شد.»
I haven’t taken painting lessons often enough to have learnt much.
«من به آن اندازه درسهای نقاشی نیاموختهام که چیز چندانی یادگرفته باشم.»
در جملههایی که دیدیم کلمه Enough پس از صفتها و قیدها به کار برده شده است.
حال به این جملهها توجه فرمایید:
We haven’t got enough bread to make sandwiches.
«ما به اندازه کافی نان برای درست کردن ساندویچها نداریم.»
I have got enough money.
«من به اندازه کافی پول دارم.»
There aren’t enough seats.
«به اندازه کافی صندلی وجود ندارد.»
همانطور که مشاهده کردید کلمه Enough پیش از اسم قرار میگیرد.
توجه داشته باشید که ما نمیتوانیم از عبارت Enough of استفاده کنیم مگر آنکه بعد از این عبارت مُعرف وجود داشته باشد. معرفهایی مانند حروف تعریف، یا صفات اشاره یا صفات ملکی میتوانند به کار روند. در صورت وجود این عبارتهای معرف میتوانیم از Enough of استفاده کنیم.
I’ve had enough of this food.
«به اندازه کافی از این غذا میل کردهام.»
I haven’t watched enough of the movie to form an opinion.
«آنقدری از این فیلم ندیدهام که بتوانم نظری (در موردش) داشته باشم.»
گاهی در استفاده از کلمه Enough اسم بعد از این کلمه حذف میشود.
That’s enough! Keep silent.
«بس است دیگر! خاموش باش.»
کاربرد Enough به همراه صفت و اسم بطور همزمان، به دو شکل ممکن است. اما معنای هر کدام از این دو نوع کاربرد با هم فرق دارد. این مثالها را ببینید:
They haven’t got big enough rooms. None of the rooms are as big as they need.
«آنها اتاقهای به اندازه کافی بزرگ ندارند. (یعنی) هیچکدام از اتاقها به اندازهای که آنها لازم دارند بزرگ نیست.
They haven’t got enough big rooms. They have some big rooms but they need more.
«آنها به اندازه کافی اتاقِ بزرگ ندارند. (یعنی) آنها تعدادی اتاقِ بزرگ دارند ولی به تعداد بیشتری اتاق بزرگ نیازمند هستند.»
وقتی کلمه Enough بین صفت و اسم قرار میگیرد، مانندِ big enough rooms کلمه Enough کیفیتِ صفت را توصیف میکند. و در این مثال بیان میکند که اتاقها به اندازه کافی بزرگ نیستند.
اما وقتی کلمه Enough قبل از صفت قرار بگیرد، بیان کننده کیفیت عبارتِ اسمی است. در اینجا عبارتِ اسمی big rooms است. پس یعنی به تعداد کافی اتاق بزرگ وجود ندارد.
منبع:amokhtan.com
ما در درس جملات ساده یاد گرفتیم جمله ساده جمله ایی است که از یک independent clause یا یک عبارت کامل تشکیل می شود.
جمله مرکب در اصل دو یا چند جمله ساده (دو یا چند independent clause) است که با حرف ربط به هم وصل شده اند.
اما جمله مرکب از یک جمله کامل (independent clause) و دو یا چند جمله وابسته ( dependent clause) تشکیل می شود.
جمله وابسته ( dependent clause) شبیه جمله کامل (independent clause) است با این تفاوت که خود به تنهایی معنی کاملی ندارد بلکه باید به یک جمله کامل دیگر بچسبد تا معنی اش کامل شود. مثلا
because Mary and Samantha arrived at the bus station before noon
چون مری و سامنتا قبل از ظهور به ایستگاه اتوبوس رسیدند
(در حالیکه او در ایستگاه قطار منتظر بود ) while he waited at the train station
after they left on the bus (پس از آنکه آنها با اتوبوس رفتند)
اگر خوب دقت کنید می بینید گرچه جملات بالا تمام اجزای یک جمله کامل (فاعل، فعل، مفعول/متمم) را دارند اما پس از خواندن آنها ما همچنان منتظریم گوینده یا نویسنده حرف خود را ادامه دهد پس مفهوم جمله هنوز در آنها کامل نشده است. در زبان انگلیسی به ایم جمله ها dependent clause می گویند و در فارسی جملات وابسته”، یعنی جمله ایی که برای تکمیل کردن مفهوم خود به جمله دیگری وابسته است!
جملات وابسته معمولا با حروف ربط وابسته ساز” ( subordinating conjunctions) آغاز می شوند:
After
Before
So that
Whenever
Although
Even though
Though
Where
As
If
Unless
Whereas
As if
In order that
Until
Whether
Because
Since
When
while
دقت داشته باشید جمله وابسته هم می تواند اول جمله قرار بگیرد هم آخر جمله و هم در وسط جمله. در صورتی که جمله وابسته اول جمله بیاید پس از آن کاما می گذاریم و اگر در وسط جمله بیاید دو طرف آن کاما می گذاریم.
She returned the computer after she noticed it was damaged.
After she noticed the computer was damaged, she returned it.
The professional, who had been thoroughly trained, was at a loss to explain.
More examples:
Because my coffee was too cold, I heated it in the microwave.
.چون قهوه من بیش از سرد بود، من آن را در مایکروویو گرم کردم
Though he was very rich, he was still very unhappy.
اگر چه او خیلی ثروتمند بود اما همچنان شاد نبود.
When the cost goes up, customers buy less clothing.
وقتی قیمت ها افزایش پیدا می کنند، مشتری ها لباسهای کمتری می خرند.
As she was bright and ambitious, she became manager in no time.
از آنجاییکه (چون) او باهوش و بلند پرواز بود، به سرعت مدیر شد.
Wherever you go, you can always find beauty.
هرجا که بروی می توانی همواره زیبایی را بیابی.
Evergreen trees are a symbol of fertility because they do not die in the winter.
درختان همیشه سبز سمبلی از باروری هستند چون در زمستان نمی میرند.
The actor was happy he got a part in a movie, although the part was a small one.
بازیگر خوشحال بوذ که نقشی در یک فیلم بدست آورد، هر چند این نقش یک نقش بسیار کوچکی بود.
The museum was very interesting, as I expected.
همانطور که اننظار داشتم، این موزه بسیار جالب بود.
When she was younger, she believed in fairy tales.
وقتی کوچکتر بود به قصه پریان اعتقاد داشت.
After the tornado hit the town, there was little left standing.
پس از آنکه طوفان فرو نشست، چیز پابرجایی کمی باقی مانده بود.
I have to save this coupon because I don’t have time to shop right now.
.من مجبورم این بن کالا را ذخیره کنم چون الان وقت خرید ندارم
Let’s go back to the restaurant where we had our first date.
بیا برگردیم به رستورانی که اولین بار همدیگر رو ملاقات کرده بودیم.
Although my cousin invited me, I chose not to go to the reunion.
اگرچه پسرعمویم من را دعوت کرد اما تصمیم گرفتم به این مهمانی تجدید دیدار نروم.
As genes change over time, evolution progresses.
همانطور که ژن ها در طول زمان تغییر می کنند، تکامل هم پیشرفت می کند.
I really didn’t like the play although the acting was very good.
من واقعا نمایش را دوست نداشتم هرچند بازی بازیگران بسیار خوب بود.
Everyone laughed when he got a cream pie smashed in his face.
وقتی یک پای کرم را در صورتش له کردند همه خندیدند.
After twenty years, he still had feelings for her.
پس از بیست سال هنوز به او علاقه داشت.
Some people tell me that money can’t buy happiness.
بعضی آدم ها به من می گویند که با پول نمی توان شادی خرید.
منبع:learning.salamzaban.com
در این مقاله آموزشی از مجموعه مقالاتآموزش گرامر زبان انگلیسی در وب سایتایزلرن قصد داریم به گرامر would و کاربرد would و نکات مهم گرامری این فعل کمکی مُدال بپردازیم.
فعل would شکل گذشته will جزء افعال کمکی (auxiliary) هست که معمولاً اینگونه افعال بعد از فاعل و قبل از فعل اصلی در جمله می آیند و معنای فعل اصلی را کامل می کنند. فعل would یکی از پر کاربردترین افعالی است که معنا و کاربرد متعددی دارد . در ادامه این مطلب با ارائه مثالهای متعدد به بررسی این فعل و گرامر would به همراه کاربرد would در انگلیسی می پردازیم.
فعل اصلی +مدال + فاعل
.Tom would play soccer
به دو نکته زیر توجه کنید:
۱- فعل کمکی would تغییر نمی کند. یعنی فقط به شکل would استفاده می گردد و همین یک شکل را دارد.
۲- فعل اصلی در ساختار بالا معمولا به شکل پایه نوشته می شود (He would go)
در این بخش به بررسی گرامر would و همچنین ساختار آن در جملات انگلیسی می پردازیم:
• حالت منفی
.There wouldn’t any people in the street
برای تاکید بیشتر و موقعیت های رسمی ازwould not استفاده می شود.
• حالت پرسشی
?Would it be the last visit
?Wouldn’t it be the last visit
• سوال کوتاه
?It would be further than New York, wouldn’t it
پس در یک نگاه کلی:
باید توجه داشته باشید که در بحث گرامر would گاهی اوقات فعل پایه به صورت زیر استفاده می شود:
نکته مهم: فعل اصلی نمی تواند به صورت to-infinitive باشد. یعنی نمی توانیم بگوییم He would to like coffee
نکته مهم: باید دقت کنید که would و had دارای شکل کوتاه شده یکسان d’ هستند. یعنی
He’d finished=He had finished
He’d like coffee=He would like coffee
معنی و کاربرد would : افعال کمکی به تنهایی معنی خاصی رابیان نمی کنند و فعل would هم از این قاعده مستثنی نیست. فعل کمکی would برای بیان تمایل” ، ” قصد و نیت” و ” آرزو” در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. به این جملات دقت کنید:
.She said she would call on her grandma
او گفت که قصد داشت به مادربزرگش سر بزند.
نیت او در گذشته رفتن و سر زدن به مادر بزرگش بوده حالا اینکه این نیت عملی شده یا نه معلوم نیست. فرق این جمله با جمله ی She said she will call on her grandma در این است که گوینده اطمینان دارد که حتمأ به مادربزرگش سر خواهد زد، ولی در مثال قبلی این اطمینان خاطر وجود ندارد.
متداول ترین کاربرد would برای بیان عملی در گذشته ، آینده در گذشته و حالت شرطی می باشد و از دیگر کاربرد would می توان به درخواست موْدبانه و آرزو و تمایل و … اشاره کرد. در ادامه کاربردهای فعل would را با جزئیات بیشتر همراه با مثال بررسی خواهیم کرد تا با معنی would در ساختار جمله آشنا شوید.
حتما بخوانید : گرامر حال کامل (present perfect)| گذشته کامل (past perfect) | آینده کامل (future perfect)
حتما بخوانید : تفاوت used to و would
در این بخش به بررسی انواع کاربرد would در زبان انگلیسی می پردازیم:
۱٫ بیان عملی در گذشته
یکی از مهمترین کاربرد would در انگلیسی بیان عملی در گذشته می باشد. به مثال زیر دقت کنید
.When I was a child, I would hide myself in a closet whenever a stranger came to our house
بچه که بودم وقتی غریبه به خانه مان می آمد خودم را داخل گنجه مخفی می کردم.
در این حالت معنی فعل Would با فعل used to که برای بیان عادات در گذشته استفاده می شود ،یکی است.
نکته: فعل used to ممکن است برای بیان موقعیتی که در گذشته وجود داشته است استفاده شود.
.My sister used to live in Canada. Now she lives in Korea
خواهرم در کانادا زندگی می کرد. ولی الان در کره زندگی می کند.
در این حالت would نمی تواند به عنوان جایگزین به جای used to استفاده شود. فعل would فقط برای بیان عادات در گذشته استفاده می شود.
۲٫ کاربرد would برای بیان قصد و نیت در گذشته ( در انگلیسی ” Future in the past ” می گویند.)
.He said he would go to the post office
او گفت که قصد داشت به اداره پست برود.(ممکن است این نیت به عمل تبدیل نشده باشد.)
همچنین این حالت در مواقعی استفاده می شود که بخواهیم در مورد عملی که فکر می کردیم در آینده اتفاق می افتد و یا برای بیان عملی که در گذشته برنامه ریزی شده است ( حال آنکه اتفاق افتادن یا نیفتادن آن چندان اهمیتی ندارد.)
.I knew you would invite me
می دانستم که دعوتم می کند.
.He knew where the wedding would take place and who would be invited
او می دانست که مراسم عروسی کجا برگزار می شود و چه کسانی دعوتند.
توجه داشت باشید که بعد از would شکل ساده فعل به کار می رود. و در این جملات would معادل was/ were going to می باشد.
۳٫ کاربرد would nv شرطی نوع دوم وسوم (conditional sentences)
این ساختار برای بیان عمل یا رویداد فرضی در گذشته استفاده می شود.
.If I had money, I would buy that car
اکر پول داشتم آن ماشین را می خریدم.( شرطی نوع ۲)(یعنی اتفاق نیفتاده)
.If I had practice harder, I would have won the chess game
اگر سخت تمرین می کردم در بازی شطرنج برنده می شدم. (یعنی اتفاق افتاده و من به حد کافی تلاش نکردم)
گاهی اوقات شرط از مفهوم جمله استنباط می شود و نیازی به جمله شرطی ( if- clause) نیست.
.(You’d never come here. (For example, if you know that he is here, you would never come
اگر می دانستی که او اینجاست هرگز نمی آمدی .
۴٫ کاربرد would fvhd درخواست مودبانه
?Would you post this card for me, please
میشه لطفا این کارت پستال را برای من پست کنید؟
این حالت خیلی موْدبانه تر از اینست که بگوییم ?Do you post this card for me
نکته: ساختار would you like… / would you mind (not) –ing… برای پرسش موْدبانه از درخواست و میل دیگران نیز استفاده می شود.
?Would you like another coffee
قهوه دیگری میل دارید؟
?Would you mind opening the window
میشه لطفأ پنجره رو باز کنید؟
نکته: پس می توان گفت در موقعیت های رسمی استفاده از would متداول تر است.
۵٫ استفاده از would برای بیان ترجیح
.I would rather study grammar tonight than go to the party
ترجیح می دهم امشب مطالعه کنم تا به مهمانی بروم.
نکته: بعد از would rather, than شکل ساده فعل به کار می رود.
۶٫ کاربرد would برای بیان انتظار
.She would arrive soon
او بزودی خواهد آمد.( در واقع گوینده انتظار دارد که او در آینده نزدیک بیاید ولی این که بیاید یا نه معلوم نیست.)
۷٫ ساختار I would like… / I would like to… برای بیان آنچه که می خواهیم انجام دهیم.
.I would like a new job
شغل جدید می خواهم.
I would like to study about the animals
می خواهم در مورد حیوانات مطالعه کنم.
۸٫ سوال با کلمات پرسشی مانند how, why, where, when, …
?When would you like me to come to see you
چه وقت مایل هستید که ببینمتان؟
?You lost the metro. How would you go to the airport
مترو را از دست دادی. چطوری به فرودگاه خواهی رفت؟
۹٫ استفاده از would برای بیان احتمال و فرض
.He would seem not to be at home last night
به نظر میرسد که او دیشب خانه نبوده است.( یعنی او احتمالا دیشب خانه نبوده است.)
۱۰٫ کاربرد would برای موقعیت و شرایط غیر واقعی
.I would love to be a president
دوست دارم رئیس جمهور بشوم.
۱۱٫ کاربرد would در لحظه تصمیم گرفتن (بدون قصد و تصمیم قبلی)
.Don’t worry. I would lend you some money
نگران نباش. من به تو یه مقدار پول قرض می دهم.(در این مثال معنی would معادل will است.)
۱۲٫ استفاده از شکل منفی (would (would not برای امتناع کردن از انجام کاری
I asked him not to tell my father about the party but he wouldn’t
از او خواسته بودم که درباره پارتی به پدرم چیزی نگوید، ولی گفت.
۱۳٫ در نقل قول غیر مستقیم گذشته will
Ali: I will sell my car
علی: ماشینم را می فروشم.
.He said that he would sell this car
او گفته که ماشینش را می فروشد.
۱۴٫ اشاره غیر مستقیم با بکار بردن افعالی مانند advise, imagine, recommend, say. Suggest, think
.I’d suggest that you try this kind of food
پیشنهاد می کنم که این نوع غذا را امتحان کنید.
.Today the mall is closed, I would think
فکر می کنم که امروز مرکز خرید بسته باشد.
منبع:izolearn.com
درباره این سایت